دربار‌ه‌ي «دانشنامه‌ي همگاني نجوم»

دربار‌ه‌ي «دانشنامه‌ي همگاني نجوم»

آروين صداقت‌كيش

كتاب به همت بنياد دانشنامه‌ي بزرگ فارسي (وابسته به وزارت علوم، تحقيقات و فناوري) و به استناد پيش گفتارش، براي منجمان غير حرفه‌اي و متخصصان ديگر رشته‌ها (به غير از نجوم) نوشته شده و حاوي مقدمه‌اي به قلم احمد دالكي درباره‌ي تاريخچه‌ي دانش نجوم (با نگاهي ويژه به تاثير دانشمندان ايراني)، 75 مدخل، جدول صورت‌هاي فلكي، نقشه‌هاي آسمان و چند جدول راهنماي ديگر است.

در اين كتاب نيز مانند دانشنامه‌هاي ديگر براي هر مدخل (به شرط آنكه رجوعي نباشد) يك مقاله‌ي كوتاه درباره‌ي موضوع مورد بحث آمده است. مقاله‌ها همگي از U.X.L. Encyclopedia Of Science (به عنوان منبع اصلي) و the GALE ENCYCLOPEDIA of SCIENCE (منبع تكميلي) انتخاب و ترجمه شده‌ است. آنچه دانشنامه‌ي نجوم را با وجود همگاني بودنش از بقيه‌ي كتاب‌هاي همگاني (عامه فهم) تا حدودي متمايز مي‌كند، اين است كه در مدخل‌هايي كه درباره‌ي مباحث نظري فيزيك و اخترشناسي آمده، ضمن رعايت زبان بسيار ساده و روان (كه لازمه‌ي چنين كتابي است) از كج فهمي و اشتباهات و سطحي‌ نگري‌هاي معمول به دور است. به همين دليل خواننده‌ي غير متخصص با خواندن مقاله‌ي مورد نظرش تصور تقريبا دقيقي (تا آنجا كه بدون استفاده از روابط رياضي امكان‌پذير است) از آنچه كه مورد سوال بوده بدست مي‌آورد. همچنين  اينكه واژه‌ي فارسي در ابتدا و معادل انگليسي‌اش در انتها آمده است به علاقه‌مندان كمك مي‌كند تا با واژگان دانش اخترشناسي در زبان انگليسي نيز تا حدودي آشنا شوند.

اما كتاب اشكالاتي هم دارد. اولين ايرادي كه در اين كتاب جلب نظر مي‌كند صحافي آن است. اين اشكال براي كتابي كه قرار است به عنوان مرجع و احتمالا براي مدت زمان طولاني مورد استفاده باشد، ايراد مهمي محسوب مي‌شود. همچنين با وجود اينكه مقاله‌هاي كتاب از يك منبع ترجمه نشده‌اند، در متن اشاره‌اي به اينكه هر مقاله از كدام منبع ترجمه شده است نمي‌بينيم. اين موضوع شايد براي خوانندگان معمولي اشكالي ايجاد نكند اما براي كساني كه پي‌گيرتر مطالعه مي‌كنند نقص به حساب مي‌آيد.

دانشنامه‌ي همگاني نجوم همانطور كه گفته شد براي اخترشناسان آماتور نوشته شده است اما با اين وجود كمتر مدخلي در اشاره به مسائل رصدي (يا مطالب مورد علاقه‌ي آنان) مي‌يابيم. در حقيقت اين كتاب بيشتر به توضيح مباحث پايه‌ي اخترفيزيك پرداخته است و از اين جهت مطالبش داراي توازن مناسبي نيست.

از سوي ديگر با وجود اينكه ديدن نشان بنياد دانشنامه‌ي ‌بزرگ فارسي، نويد چاپ مرجع عمومي نجوم در سطح ملي را مي‌دهد، برخي اشتباهات در كتاب راه يافته كه آنرا از داشتن چنين عنواني دور نگه مي‌دارد. غلط‌هاي چاپي هرچند در اين كتاب زياد نيست، اما با توجه به موضوعي كه گفته شد به چشم ‌مي‌آيد.

دو مسئله‌ي ديگر نيز در ارتباط با اين كتاب قابل بررسي است. ابتدا نحوه‌ي خاص نوشتن برخي از اسامي خاص كه با شيوه‌ي نوشتار معمول در ديگر نوشته‌هاي علمي فارسي تا حدودي تفاوت دارد. براي مثال: وياجر (به جاي ويجر) براي Voyager يا ليپرشاي (به جاي ليپرشي يا ليپرسي) يا چاندراشيكهر (به جاي چاندراشكار يا چاندراسخار). دوم برخي از اصطلاحات نجومي بدون اينكه توضيح خاصي در متن براي آن بيابيم به فارسي ترجمه شده‌ است. يافتن معادل‌هاي فارسي براي اصطلاحات فني به خودي خود بسيار خوب و لازم است، اما اگر اين اصطلاحات قبلا به كار نرفته يا كم به كار رفته باشد بهتر است توضيحي در باره‌ي آن داده شود. براي مثال در صفحه‌ي 45 كتاب در مقاله‌ي مربوط به تلسكوپ شكستي با لغت «نافام» مواجه مي‌شويم كه احتمالا بايد معادل فارسي Achoromatic باشد، اما هيچ توضيحي درباره‌ي آن داده نشده، به همين دليل وقتي خواننده در خطوط بعد دو بار اصطلاح «افام» را مي‌بيند، نمي‌داند همان واژه‌ي قبلي است كه ناقص چاپ شده يا واژه‌اي ديگر كه آن هم بدون توضيح آمده است. يا اصطلاح اخترشماري كه براي خواننده‌ي عام مشخص نيست ترجمه‌ي كدام اصطلاح تخصصي است و چه نسبتي با كلمه‌ي بسيار شبيه، (اخترشناسي) دارد. يا به كار بردن آذرگوي براي اشاره به تكينگي داغ اوليه كه كاربرد معمول‌تر آذرگوي (شهاب‌هاي پرنور و …) را به ذهن مي‌آورد.

برخي از اشتباهات نيز منجر به دگرگوني در معنا شده‌اند. از ميان اشتباهاتي كه شمرديم اين گروه از همه مهم‌تر هستند چرا كه عدم توجه به آن‌ها موجب اشتباه در فهم مقوله‌ي علمي مورد بحث مي‌شود هر چند كه خوشبختانه تعداد اين نوع اشتباهات در متن زياد نيست اما بعضي از آن‌ها را در اينجا آورده‌ايم.

در صفحه‌ي 9 در توضيح فوران پرتو گامايي كه به گفته‌ي خود كتاب از هر انفجار كيهاني رديابي شده‌ي ديگري به غير از مهبانگ بزرگ‌تر بوده مي‌خوانيم: “شدت فوران بر اساس اندازه‌گيري رصدخانه‌ي كامپتون غير عادي به نظر نمي‌رسيد”! يا چند خط بعد: “كهكشان مورد نظر بيش از 12 ميليون سال نوري از زمين فاصله دارد” كه با اين حساب بايد آنرا جزء گروه محلي و از همسايگان نزديك راه شيري دانست.

يا در صفحه‌ي 21: “يك پارسك فاصله‌ي ستاره‌اي است كه اختلاف منظر آن دقيقا يك ثانيه‌‌ي قوس باشد” در حالي كه درست آن «… اختلاف منظر خورشيد مركز…» است.

در صفحه‌ي 27 درباره‌ي اورانوس مي‌خوانيم “… با قطر استوايي 51118 كيلومتر …” در همين مقاله در صفحه‌ي 29 آمده است: “11 حلقه در فاصله‌هاي بين 38000 تا 51000 مركز سياره قرار گرفته‌اند” كه به اين ترتيب حلقه‌هاي زحل بايد كاملا درون سياره قرار داشته باشد !!

يا در صفحه‌ي 57: “هسته‌ي اين دنباله‌دار (هيل-بوپ) … 4 برابر قطر دنباله‌دار هيل است” طبق قانون رياضي هرچيز با چهار برابر خودش برابر است !!

در مدخل سال نوري در صفحه‌ي 77 مي‌بينيم: “… طبق برآورد، دورترين خوشه‌هاي كهكشاني تقريبا در فاصله‌ي يك ميليون سال نوري‌اند” يعني فاصله‌ي آن‌ها از نزديك‌ترين همسايه‌ي ما (كهكشان M31 با حدود 2/2 ميليون سال نوري) نزديك‌تر است.

يا “بسياري از آن‌ها [كوتوله‌هاي سفيد] اكنون به شكل كوتوله‌هاي سياه درآمده‌اند” در صفحه‌ي 133. تا آنجا كه مي‌دانيم براي سرد شدن كامل يك كوتوله‌ي سفيد و تبديلش به كوتوله‌ي سياه چيزي در حدود 100 ميليارد سال وقت لازم است كه از عمر فعلي كيهان بسيار بيشتر است.

اين موارد كه گاهي بر اثر اشتباهات كوچك در متن به وجود آمده (براي مثال تبديل نام هالي به هيل در مثال صفحه‌ي 57)، در خور كتابي با عنوان دانشنامه‌ي نجوم (حتا همگاني) آن هم با نشان وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و بنياد دانشنامه‌ي بزرگ فارسي نيست. اميدواريم اين مسائل در چاپ‌هاي بعدي تصحيح شود و مرجعي مطمئن و مفيد در اختيار علاقه‌مندان به دانش اخترشناسي قرار گيرد.

 

آروين صداقت‌كيش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *