فرهنگ مصور فضا
آروين صداقتكيش
«فرهنگ مصور فضا» كتابي است كه چاپ دوم آن را، سال 1382 انتشارات دانشگاه شهيد چمران اهواز روانهي بازار كرده است. اين كتاب كه در سال 1992 نوشته شده، ترجمهاي از The Illustrated Dictionary of SPACE است. در اين كتاب خواننده با معناي تعدادي از اصطلاحات دانش نجوم و هوافضا آشنا ميشود. تفاوت عمدهي اين كتاب با كتابهاي ديگر از اين دست كه اكنون در بازار موجود است؛ اين است كه بيشتر به مسئلهي فضا و فضانوردي پرداخته و مدخلهاي بيشتري به ماموريتهاي فضايي و ابزار آن اختصاص داده است. در ضمن همانطور كه از نام كتاب پيداست، متن با تصويرهايي كه به فهم آن كمك ميكند همراه است، هر چند در شناسنامه يا متن اشارهاي به اين موضوع كه تصويرگر كتاب چه كسي بوده يا اينكه آيا تصاوير از روي متن اصلي كپي شده يا نه؛ نمييابيم. اين تصاوير كه به صورت رنگي در پايان كتاب نيز تكرار شده؛ همگي نقاشي و به احتمال زياد برداشتي از كتاب اصلي است.
در ابتداي كتاب تعدادي از نامهاي آشناي دانش فيزيك و اخترشناسي ايران را ميبينيم كه در تهيهي اين كتاب همكاري كردهاند؛ مترجمان اين كتاب دكتر حبيب الله و محمدحسين عصاره هستند و نام مرحوم دكتر تقي عدالتي و دكتر جعفرپور نيز به عنوان داور نشر و ويراستار علمي در ابتداي كتاب به چشم ميخورد. همهي اين نامها به علاوهي نشان انتشارات رسمي دانشگاه شهيد چمران اهواز نويد كتابي مطمئن و قابل استناد را ميدهد؛ اما متاسفانه انبوه اشكالات چاپي و علمي موجود در متن، كتاب را از دست يافتن به چنين جايگاهي باز ميدارد.
هر مدخل در فرهنگ مصور فضا شامل يك اصطلاح به زبان انگليسي در سمت چپ و معادل فارسياش در سمت راست و سپس توضيح آن است، در انتهاي هر مدخل نيز جملهاي (كه با حروف ايرانيك از بقيه مشخص شده است) وجود دارد كه احتمالا كاربرد كلمهي مورد نظر را در زبان انگليسي نشان ميداده است. هر چند ترجمهي اين جمله به زبان فارسي ممكن است اطلاعاتي را به آنچه در توضيح مدخل آمده است بيافزايد؛ اما از لحاظ نمايش كاربرد كلمه در زبان فارسي ارزش چنداني ندارد و حتا گاهي نيز ساختماني مغاير با ساختمان جملات زبان فارسي؛ يعني عملكردي كاملا برعكس قصد اوليهي مولفين انگليسي زبان آن دارد. براي مثال در صفحهي 140 مدخلي براي پيشوند Tele وجود دارد كه پس از توضيح آن اين جمله آمده است: “يك تلسكوپ ابزاري براي ديدن اشيايي است كه در دور دست قرار دارند.” نا گفته پيداست كه خواننده بايد املاي صحيح تلسكوپ در زبان انگليسي را بداند تا بتواند رابطهي مثال بالا را با توضيح پيشوند «تله» بفهمد.
اشكالات موجود در متن كتاب را ميتوان به چند دسته تقسيم كرد:
- اشكالات چاپي يا تايپي كه در بيشتر متون ديده ميشود؛ براي مثال در صفحهي 144 در مدخل مربوط به تتيس آمده: “همچنين [تتيس] داراي يك دههء بسيار بزرگ بر روي سطح خود ميباشد.” مشخص است كه كلمهي «دهه» در اثر يك اشتباه تايپي به جاي «دهانه» آمده است؛ يا «پروكسيها» به جاي «پروكسيما» (از حروف الفباي يوناني) در صفحهي 43؛ يا «دوتايي گرفتگي» به جاي «دوتايي گرفتي» در ذيل مدخل ستارهي متغير، صفحهي 151، يا «قمست» به جاي «قسمت» در صفحهي 157، از اين دست است. اين گونه اشكالها را خوانندهاي با دانش متوسط به راحتي ميتواند تشخيص دهد و به خوانندهي مبتدي نيز آسيب جدي وارد نميسازد.
- برخي غلطهاي چاپي معناي علمي گزارهي مورد نظر را به كلي تغيير ميدهد بنابراين خواننده مطلب را به اشتباه درك ميكند؛ براي مثال قطر زمين در مدخل مربوط به آن در صفحهي 47، 1275632 كيلومتر آمده، كه تقريبا برابر با قطر خورشيد است؛ يا در توضيح جعبهي جواهر در صفحهي 73 به يك «ابر غول آبي به نام صليب كاپا» بر ميخوريم كه احتمالا نام درست آن «كاپا صليب» بوده است؛ يا در توضيح نپتون مدت گردش به دور خورشيد «165 روز زميني» نوشته شده، كه درست آن 165 سال است؛ يا مدت زمان گردش زحل به دور خورشيد در صفحهي 120 «2950 سال زميني» آمده؛ يا در صفحهي 50 دربارهي امواج الكترومغناطيسي در شكل، اشعهي گاما و فرابنفش در نزديكي يكديگر و با طول موج بلندتر از اشعهي ايكس آمده است.
- عدم توافق بر سر برخي اعداد و مقادير در كل كتاب، نوع ديگري از نادرستيها را تشكيل ميدهد. مثلا: در مدخل مربوط به «سال كيهاني» در صفحهي 35 آمده «سال كيهاني معادل حدود 225 ميليون سال است.»، همين مقدار در توضيح سال كهكشاني (با تعريفي دقيقا مانند سال كيهاني) در صفحهي 58 «حدود 220 ميليون سال» نوشته شده است؛ يا در صفحهي 144 ميخوانيم: «[تتيس] يكي از 18 قمر زحل است.» بلافاصله در صفحهي 145 و در مدخل تايتان مشاهده ميكنيم كه: «تايتان يكي از 23 قمر زحل است.»؛ در بيشتر اين موارد مشخص نيست اشكال در متن اصلي موجود بوده يا در ترجمهي اثر پيش آمده است.
- در ثبت اسامي خاص گاهي اسامي با تلفظ و املايي غير از آنچه مرسوم است نوشته شده؛ مانند: «آندروميدا» به جاي «آندرومدا» در صفحهي 8 يا رصدخانهي «منوكا» به جاي «موناكي» و فهرست «مسيير» كه به جاي نام آشناي «مسيه» در صفحهي 81 آمده است. در بعضي موارد ديگر نيز يك نام در خود كتاب به بيش از يك صورت (كه همگي با شكل مرسوم متفاوت است) نوشته شده است؛ براي مثال: كلمهي Enceladus در صفحهي 51 «انسلاداس» و در صفحهي 119 «اينكلادوس» نوشته شده كه هر دو با املاي مرسوم «انسلادوس» تفاوت دارد.
تا اينجا بيشتر اشكالها كلامي هستند و كمتر بر روي معناي متن اثر ميگذارند اما برخي موارد نيز در كتاب وجود دارد كه به طور كلي اشتباه علمي محسوب ميشود. از جمله:
- در متن مواردي وجود دارد كه بر اثر اشكال در ترجمه به وجود آمده است؛ براي مثال: در توضيح كوتهنوشتِ «اِ اِس پي» آمده است “[…] نوعي از راكتهاي صدادار بودند.” به نظر ميرسد اين تركيب بايد ترجمهي اصطلاح Sonic Rocket باشد كه به معناي راكتهايي است كه با سرعت بالاي سرعت صوت پرواز ميكند.
- در برخي ديگر از موارد، اشكال در برگرداندن متن به زبان فارسي باعث شده معناي جمله واضح نباشد؛ مثلا در توصيف رصدخانهي سروتولولو در صفحهي 29، ميخوانيم: “دو تاي آنها [تلسكوپها] بزرگترين تلسكوپهاي انعكاسي به قطر 4 و 5/1 متري هستند.” خواندن اين جمله خواننده را به اين شبهه مياندازد كه شايد اين دو تلسكوپ بزرگتري تلسكوپهاي انعكاسي موجود در جهان است. اين جمله با كمي اصلاح به شكل صحيح در ميآيد: “دو تا از بزرگترين تلسكوپهاي اين رصد خانه، قطر 4 و 5/1 متر دارند.”؛ يا در مدخل نخستين تماس در صفحهي 56: “نخستين تماس زماني است كه ماه شروع به حركت در فتوسفر (نورسپهر) خورشيد ميكند.” اين جمله به گونهاي نوشته شده كه خوانندهي احتمالا ناآشنا تصور خواهد كرد ماه واقعا وارد نورسپهر (يكي از بخشهاي بالايي جو خورشيد) شده است؛ يا در توضيح مشتري در صفحهي 72 ميبينيم: “اندازهي آْن 11 برابر زمين است.” مشخص نيست منظور از اندازه حجم است يا قطر يا … .
- آخرين گروه اشكالهاي موجود در متن كتاب مربوط به گزارههاي علمياي است كه به طور كلي اشتباهاند و مشخص هم نيست (به دليل آنكه متن اصلي در دسترس نيست) كه اشتباه در ترجمه رخ داده يا در متن اصلي موجود بوده است، براي مثال به اين چند مورد توجه كنيد:
- “واكنش حرارتي-هستهاي در دماهاي حدود 40-20 ميليون درجهي سلسيوس به وقوع ميپيوندد.” صفحهي 144. كافي است خواننده به ياد آورد كه در همين كتاب دماي ناحيهي مركزي خورشيد (كه اتفاقا در آنجا به گفتهي كتاب، واكنش حرارتي-هستهاي نيز رخ ميدهد) 15 ميليون درجهي سلسيوس است.
- “اخترشناسان 1500 سال پيش تشخيص دادند كه نظريهي بطلميوس صحيح نيست.” صفحهي 111. مشخص نيست اشاره به انقلاب كوپرنيكي در حدود 500 سال پيش است يا دانشمندان ديگري كه ما نميشناسيم.
- “[اينيشتاين] روشن ساخت كه ماده از اتم تشكيل يافته است.” صفحهي 55. معلوم نيست انيشتين در كداميك از نظريههايش چنين چيزي را مشخص ساخته است.
- در مدخل سيگنوس X-1 در صفحهي 41 ميخوانيم: ” يك ابرغول درخشان كه به دور همتاي حجيم ولي غير قابل رويت در حال چرخش است.”، اين در حالي است كه كمي پايينتر ميخوانيم: “همتاي تاريك سيگنوس X-1 كه [جرمش] 6 تا 15 برابر خورشيد ماست احتمالا يك سياهچاله است.”، ناگفته پيداست كه اين همتا پرجرم است نه حجيم.
- در صفحهي 96 و در مورد ستارهي نوتروني نوشته شده است: “آنها تقريبا در حال سوختن خودشان هستند.”، اين جمله در دانش اخترفيزيك معناي خاصي ندارد زيرا هر گونه فعاليتي كه بتوان آن را به سوختن تشبيه كرد پيشتر در اين نوع ستارگان متوقف شده است.
- در صفحهي 45 در توضيح ستارهي كوتوله آمده است: “اكثريت ستارگان كوتولهي آبي سنگين، [داراي] دماي سطحي 50000 درجهي كلوين ميباشند و يك ميليون بار درخشانتر از خورشيد خودمان هستند.”، تركيب كوتولهي آبي آن هم با اين دماي سطحي چيز عجيبي است كه تا كنون در ديگر منابع ديده نشده است. اين دماي سطحي تنها با ستارگان ردهي طيفي O سازگار است كه اتفاقا غولهاي آبي هستند.
- در مدخل مربوط به ابرخوشهي سنبله (صفحهي 156) به مطلبي بر ميخوريم كه بسيار عجيب است: ” اين خوشه يكي از كهكشانهايي است كه گروه محلي را تشكيل ميدهد.”، در اين جا بحث دربارهي يكي از بزرگترين ساختارهاي عالم است كه در همان حال كه فاصلهاش از ما 60-50 ميليون سال نوري (حدود 20 مگا پارسك) است به عنوان يك كهكشان و عضوي از گروه محلي (با اندازهايي از مرتبهي 1 مگا پارسك) نيز شناخته ميشود!
با اين همه، فرهنگ مصور فضا به دليل تاكيدش بر فضا و فضانوردي ميتوانست يكي از مراجع مهم براي خوانندگاني با دانش ابتدايي تا متوسط باشد، اما اشكالات بسيار موجود در متن، مانع از تحقق چنين امري است تا جايي كه مرجع قرار دادن آن به خوانندگان، اصلا توصيه نميشود.
آروين صداقتكيش