نگاهی به کتاب پس از نخستین سه دقیقه
آروین صداقتکیش
این نوشتهی پادمانابان را در ایران محسن شادمهری و فاضلهی خواجهنبی به فارسی برگرداندهاند و انتشارات ققنوس منتشر کرده است. نکات متفاوت کتاب و ترجمهاش -که درخور چنین کتابی است- از همان ابتدا خود را نشان میدهد؛ مترجمان هیچ مقدمه یا متن دیگری به کتاب نیفزودهاند، تنها ترجمهی مقدمهی بسیار موجز و فشردهی نویسنده در ابتدای کتاب آمده، که آن هم فقط حاوی اشاراتی به ساختمان منطقی مطالب و برخی از روندهای شکلگیری کتاب است. به هر حال در ابتدای این کتاب بر خلاف رسم متداول سالهای گذشته نوشتهای با نام مقدمهی مترجمان یا از این قبیل، نیست.
تفاوتهای «پس از نخستین سه دقیقه» که نسخهی اصلی آن چاپ انتشارات کمبریج است، به همین جا ختم نمیشود. کتاب ۸ فصل، یک ضمیمه و یک نمایه دارد. نخستین تفاوت این کتاب با دیگر کتابهای کیهانشناسی عمومی که در سالهای اخیر در کشور ما چاپ شده –که از برجستهترین ویژگیهای آن نیز هست- سعی نویسنده در تفهیم دقیق گزارههای علمی است.
معمولا رسم بر این است که هر گاه بخواهند گزارههای دشوار علمی را برای عموم بیان کنند دقت آنها را کاهش داده و از همهی احتمالات و اما و اگرها صرفنظر، برخی از مطالب پیچیده را از صورتبندی گزاره حذف کرده و سپس آن را میآورند. در این کتاب به عکسِ این شیوه، نویسنده کوشیده است تا آنجا که بدون استفاده از ریاضیات عالی امکان دارد، مطالب علمی را دقیق و به درستی بیان و به خواننده تفهیم کند. این روند در بعضی از جاهای کتاب به حدی موفق بوده است که جملات آمده را میتوان بدون واهمه به عنوان گزارههای علمی دقیق به کار برد. برای مثال:
“بسیاری از جامدات از آرایهی منظمی از اتمها به صورت شبکه، ساخته شدهاند. این شکل [در متن آمده است] «ساختار بلوری» چنین جامد سادهای را نشان میدهد که در آن، هر اتم در یک گوشهی مکعب قرار دارد. البته در بلورها، وجود ساختارهای بسیار پیچیدهتر، ولی تناوبی، نیز ممکن است. نیروهای الکترو مغناطیسی اتمها را در جایشان نگاه میدارند و متوسط فاصلهی اتمها از یکدیگر حدود چند آنگستروم است.” [ص۲۰]
با کمی دقت به این جمله وسواس علمی نویسنده مشخص میشود. وی که با آوردن مدلی بسیار ساده (مکعبی شکل و در واقع سادهترین مدل ممکن) تصوری کلی از یک بلور سه بعدی به دست داده است، فراموش نمیکند که در جملهی بعد به خواننده یادآوری کند که این تنها شکل ممکن نیست بلکه شکلهای پیچیدهتر نیز امکانپذیر است. همچنین در جملهی پایانی تصور درستی از مقیاس طولی که از آن صحبت میکند به دست میدهد. از این گونه نوشتهها در کتاب فراوان و پیچیدگی گزارهی علمی نیز با حفظ دقت و سادگی کلی نسبت مستقیم داشته است (هر چه گزارهی علمی دشوارتر بوده شفافتر و دقیقتر بیان شده است).
نمونهی دیگری از دقت و صداقت علمی در پیشگفتار آمده است. معمولا در نوشتههای علمی عمومی این موضوع بسیار جدی ندیده گرفته میشود، که نظریهها و گزارههای علمی به خصوص در دانشهایی که در حال تغییر سریعاند و دادههای جدید در حوزهی آنها در حال فرآوری است (از جمله کیهانشناسی) حداقل از نظر ریزهکاریها عمر کوتاهی دارند. نویسنده در پیش گفتار به تفکیک دربارهی فصلهای کتاب اظهار نظر کرده و هشدارهایی دربارهی تغییر برخی موراد جزیی آورده است[ص۸]. ضمن این که به خواننده اطمینان داده، که ایدهها و مفاهیم کلی برای مدتی به اندازهی کافی طولانی قابل استفاده است.
از جمله ویژگیهای دیگر کتاب تصور نویسنده از مخاطب و تمهیدات وی برای آموزش و آمادهسازی وی است. هر چند که در ابتدا اشاره شده کتاب برای کسانی است که مقالات علمی نشریات علمی عمومی را میفهمند، اما روند کلی کتاب نشان میدهد سعی نویسنده بر تربیت خوانندهای است که پس از مطالعهی کتاب دانش فیزیک پایهی بیشتر از قبل از آن داشته باشد و بتواند مقالات عمومی پیچیدهتری را مطالعه کند. برای مثال در فصل یک با عنوان «معرفی عالم» و فصل دو با عنوان «ماده، تابش و نیروها» نویسنده با آوردن مطالبی در بارهی یکاهای اندازهگیری و ساختمان ریزمقیاس ماده خواننده را برای درک مطالب بعدی آشنا میکند. در سالهای اخیر این مطلب که درک دانش کیهانشناسی نیاز به فهمیدن دانش فیزیک ذرات دارد، در کتابهای عمومی کمتر مورد توجه بوده است. علت اصلی را شاید بتوان در این دانست که اکثر کتابهای از این دست ترجمهی متون ۷ دههی نخست قرن بیستم هستند و گرایششان بیشتر به سمت نسبیت است.
تقریبا در اکثر موارد نویسنده با یک طرح یا مثال روزمرهی ساده شروع میکند و با شیبی مناسب به مطلب اصلی میرسد. این مدل پلکانی ضمن اینکه باعث میشود خواننده دشواری کمتری برای درک مطلب احساس کند تصور دقیق از گزارهی علمی نیز به وجود میآورد. به بیان دیگر در این فرآیند خواننده فرصت مییابد خود از طریق استنتاج ذهنی به گزارههای علمی نزدیک شود. شاید این روش را بتوان با این مورد مقایسه کرد که توصیه میشود علاقهمندان به علوم گزارهها و قضایای درسی را اثبات و آزمایش کنند تا روند آفرینش و نه خود آنها در ذهنشان ثبت شود.
گاهی اوقات طرح مثالی به حدی دقیق و روشنگر است که خواننده بدون هیچگونه تلاش ذهنی اضافه به گزارههای اصلی دست مییابد. برای نمونه: مبحث نسبتا پیچیدهی تضاد چگالی [۷۱-۷۰] با مثالهای عددی از بورس و تغییرات قیمت در بازار سهام قابل درک شده است. حسن این مثال در این است که خواننده ضمن اینکه با یک نمونهی عددی واقعی سر و کار پیدا میکند از دشواریهای تبدیل اعداد و کار با اعداد با نمادهای علمی بر کنار میماند، چرا که مثالها با اعدادی ارائه میشود که به کاربرد اعداد در زندگی روزمره بسیار نزدیک است. درست است که در ابتدا تعریفهای مربوط به تباین چگالی ارائه میشود اما خواننده بیشتر از طریق همین مثالها به مفهوم میرسد تا خواندن متن تعریف.
تاکید اصلی کتاب (آنچه نویسنده در پیشگفتار به عنوان فصل کلیدی از آن یاد کرده) بر چگونگی تشکیل ساختار بزرگ مقیاس در جهان است. این موضوع نیز با کتابهای کیهانشناسی عمومی دیگر متفاوت است. اغلب کتابهای کیهانشناسی به مقولهی آغاز عالم (به خصوص نظریهی مهبانگ) پرداخته و فرصت کافی نمییابند تا به شکلگیری ساختارها بپردازند. برخی از منابع هم که پیشتر به این موضوع پرداختهاند به دلیل قدیمی بودن امروز دیگر قابل اطمینان نیستند. اما در این کتاب خواننده با اطلاعات و نظریههای تقریبا جدید تشکیل ساختار آشنا میشود. برای نمونه طرحهای مربوط به وجود مادهی تاریک سرد و گرم و سناریوهای مربوط به هر یک از آنها که در فصل ۶ مورد بررسی قرار گرفته، بخشی از بحثهای جدید دانش کیهانشناسی در سالهای اخیر را تشکیل میدهد. نکتهی جالب توجه دیگر در این بخش بحث دقیق و استدلالی نویسنده در رد یا ارائهی دلایل سستی برخی نظریات و سناریوهایی است که پیشتر ارائه کرده بود. خوانندهی دقیق در این بخش با روش استدلالی علوم و چگونگی بحث دربارهی نظریات و سنجش ارزش هر یک آشنا میشود (هر چند این آشنایی بسیار ضمنی است و به این معنا نیست که وی خود نیز دارای این توانایی خواهد شد).
شاید آخرین موضوع جالب در این کتاب فصل ۸ آن باشد که به ارائهی تصویر کلی از دانش کیهانشناسی و روشن ساختن بعضی از دشواریها و سوالات بی پاسخ در این رشته اختصاص دارد. این بخش که به نوعی دورنمای فعالیتهای پژوهشی دانشمندان در سالهای آینده را نیز نشان میدهد، به خواننده کمک خواهد کرد برای پیگیریهای بیشتر مسیر درستی را انتخاب کند.
از لحاظ ترجمه نیز این متن یکی از نوشتههای کم اشتباه سالهای اخیر است. به غیر از چند اشتباه کوچک، کتاب متنی روان و یکدست و ترجمهای درست دارد. به نظر میرسد بیشتر اشتباهات مشاهده شده در کتاب حاصل کم دقتی در حروفچینی بوده است. برای مثال: در جملهی “امروزه با تلسکوپهای قوی میتوانیم تا فواصل سه هزار تا شش هزار پارسکی را بررسی کنیم.” [۱۵] واحد مگا پارسک به پارسک تبدیل شده است.
نویسنده: آروین صداقتکیش
دیدگاهتان را بنویسید