همکاری حرفه‌ای-آماتور در نجوم – انجمن اختر شناسی شیراز

همکاری حرفه‌ای-آماتور در نجوم

همکاری حرفه‌ای-آماتور در نجوم

پاتریک مور

برگردان: آروین صداقت‌کیش

در واقع می‌توان گفت که در بیشتر شاخه‌های علم روزگار آماتورها سپری شده است. هیچ آماتور امروزی نمی‌تواند انتظار داشته باشد که برای مثال یک پژوهش با اهمیت را در فیزیک بر عهده گیرد؛ جایی که ابزارهای گران و پیچیده لازم است. همچنین نمی‌تواند توقع داشته باشد که کشف نظری مهمی بکند، چرا که برای این کار آموزشی بسیار جدی نیاز است. درست است، هنوز محدوده‌ای برای برخی کارهای آماتوری خوب در زمین‌شناسی و دیرین‌شناسی وجود دارد، اما با نجوم است که آماتور جای خویش را می‌یابد.

یک سده‌ی پیش آماتورها در شاخه‌های مختلفی از نجوم [هنوز] دست بالا داشتند. بهترین رصد‌های ماه و سطح سیارات توسط آماتورها انجام شد. این موضوع تا کمی پیش از جنگ جهانی دوم صحت داشت. همچنین می‌ارزد که سومین «ارل راس» در سال ۱۸۴۵ یادآوری شود که بدون کمک هیچ حرفه‌ای، چیزی را ساخت که بعدا قوی‌ترین تلسکوپ ساخته شده (تلسکوپ ۷۲ اینچ در «بیر کاستل» ایرلند) تا آن زمان محسوب گردید و آن را برای کشف شکل اجرامی به کار برد که بعدا سحابی مارپیچی نامیده ‌شد. امروز می‌دانیم که آن‌ها کهکشان‌هایی خارج از کهکشان خودی هستند. (خوشحال کننده است که اشاره شود تلسکوب بیر پس از یک دوره‌ی طولانی به حال خود رها شدن، دوباره برای استفاده‌ی کامل راه‌اندازی شده است. اگر چه این موضوع مسلما به معنای برابری با یک تلسکوپ امروزی با قطر دهانه‌ی هم‌اندازه نیست.)

در حدود سال ۱۹۰۰ در بیشتر شاخه‌های نجوم، عکاسی جانشین رصد با چشم شد.  امروزه عکاسی خود به وسیله‌ی ابزارهای الکترونیک مانند سی‌سی‌دی‌ها که حساسیت بالاتری دارند، از دور خارج شده است. مدت درازی است که اخترشناسان مجبور نیستند وقت خود را در گنبد سرد و تاریک [رصدخانه] صرف کنند، تا مطمئن شوند که تلسکوپ‌شان هنوز محکم روی جرم هدف ثابت مانده است. آن‌ها در کل نیازی ندارند که در گنبد یا حتا در همان کشور [مقر تلسکوپ] باشند. همه چیز بر صفحه‌ی تلویزیون مشاهده می‌شود. این روش حتا با صرف‌نظر از راحتی، برتری‌های روشنی دارد. این به معنای آن است که یک منجم حرفه‌ای هرگز درون یک تلسکوپ نگاه نمی‌کند (یا به ندرت این کار را انجام می‌دهد) و نیازی ندارد که آشنایی عملی با آسمان داشته باشد (۱). بدون شک درست است که بگوییم تعداد کمی از حرفه‌ای‌ها می‌توانند بیش از نیم دوجین صورت فلکی را تشخیص دهند. از سوی دیگر برخی از آماتورها شناخت جامعی از آسمان دارند و می‌توانند چند صد ستاره را بدون هیچ‌ گونه مشکلی شناسایی کنند.

ابزار آماتوری به طور چشمگیری در دوره‌ی اخیر تغییر کرده است. پنجاه سال پیش یک اخترشناس آماتور سطح متوسط تلسکوپی با گشودگی دهانه‌ی متوسط استفاده می‌کرد (برای مثال برای بازتابی‌ها تا ۱۸ اینچ) و بیشتر علاقه‌مند به کار بصری بود تا عکاسی. امروزه یک اخترشناس آماتور مجهز، در الکترونیک مهارت دارد و [معمولا] از سی‌سی‌دی و تلسکوپ ۱۵ اینچ استفاده می‌کند. اخترشناسان آماتور امروزی می‌توانند نتایجی نظیر بهترین رصد‌های حرفه‌ای در دوره‌ی بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم دست آورند.

البته آماتورهایی هم وجود دارند که به کلی از تلسکوپ استفاده نمی‌‌کنند.کار با چشم برهنه می‌تواند ثمربخش باشد، به‌ویژه با نگاه به دنباله‌دارها و شفق قطبی. با این همه، دوربین دوچشمی می‌تواند به راستی مفید باشد، به‌ویژه در دست آماتورهایی که وقت خود را در جستجوی دنباله‌دارها، نواختران و [رصد هلال ماه] می‌گذرانند. «جرج اَلکاک»، یک معلم مدرسه، تاکنون ۴ دنباله‌دار و ۳ نواختر فقط به یاری دوچشمی‌های قوی کشف کرده است. او آسمان را جارو می‌کند، دانش او از الگوی ستارگان به قدری خوب است که می‌تواند یک جرم نورسیده را در یک نگاه سریع تشخیص دهد.. وی در این مورد تنها نیست؛ خیلی از دنباله‌دارهای اخیر را آماتورها کشف کرده‌اند از جمله دو تا از متاخرترین دنباله‌دارهای بزرگ، «هایاکوتاکه» در سال ۱۹۹۶ و «هیل-باپ» در ۱۹۹۷.

یکی از آماتورهای برجسته‌ی حال حاضر، روحانی استرالیایی، کشیش «رابرت اِوَنز» است. او تلسکوپی قابل حمل به کار می‌برد و کهکشان‌های دیگر را برای یافتن ابرنواخترها می‌کاود. او تا به حال بیش از ۲۰ مورد یافته است.ابرنواختر یک انفجار بزرگ ستاره‌ای و  نشانه‌ی مرگ یک ستاره است. در کهکشان خودی هیچ ابرنواختری از سال ۱۶۰۴ با چشم برهنه دیده نشده، اما ابرنواخترها در کهکشان‌های دوردست با فاصله‌ی چندین میلیون سال نوری اتفاق می‌افتد. هیچ کس نمی‌تواند بگوید چه وقت یک ابرنواختر منفجر خواهد شد، به همین دلیل مهم است که در اولین زمان ممکن رصد انجام شود، این گونه است که پیش‌آگاهی‌های آماتورهایی مانند اونز اهمیت اساسی پیدا می‌کند. جستجوهایی از این نوع را اکنون خیلی از آماتورها با موفقیت زیاد انجام می‌دهند. برخی از رصدگران مانند اونز کار بصری انجام داده و دیگران ابزار عکاسی یا سی‌سی‌دی استفاده می‌کنند. لازم به ذکر است که حرفه‌ای‌ها از این همکاری به گرمی استقبال می‌کنند.

آماتورها می‌توانند با کمک شناخت‌شان از آسمان نواختران معمولی را هم شناسایی کنند. همچنین در سال‌های اخیر چند سیاره‌ی خُرد و سیارک نیز به همین روش پیدا شده است. آشکارا لازم است که یک اکتشاف سریع گزارش شود. برای این کار مراکزی در کشورهای مختلف وجود دارد اما هر کشف تایید شده‌ای که با سرویس تلگرام اتحادیه‌ی بین المللی نجوم (آی‌ای‌یو) اعلام شود، پوشش جهانی خواهد یافت.

البته این نیز صحیح است که بسیاری از «اکتشافات» ادعا شده، هشدارهای نادرستی بوده‌ است. به همین علت تلاش زیادی می‌شود که آن‌ها را پیش از این‌که وقت با ارزش رصد هدر رود غربال کنند.

مطالعه‌ی ستارگان متغیر نیز همیشه بخش مهمی از نجوم آماتوری بوده است. ستارگان متغیر انواع مختلفی دارد. بعضی مانند قیفاووسی‌ها منظم‌تر از ساعت است؛ برخی مانند ستارگان شبه میرا رفتارشان از یک چرخه تا چرخه‌ی دیگر عوض می‌شود؛ همین‌طور تعدادی دیگر کاملا بی‌نظم است، بنابراین کسی نمی‌تواند بگوید آن‌ها بعد چه می‌کنند. تعداد زیادی ستاره‌ی متغیر وجود دارد که ستاره‌شناسان حرفه‌ای امیدی ندارند که بتوانند همه را دنبال کنند. در این‌جا به کار آماتورها اتکای زیادی می‌شود. بخش بزرگی از این رصدها صرفا بصری‌ است. روال کار این است که [قدر] آن‌ها را با ستارگان بی‌نوسان نزدیک‌شان مقایسه کنند. با کمی تمرین تخمین زدن یک دهم قدر کار دشواری نیست و برای بیشتر مقاصد این اندازه دقت کافی است. با استفاده از نورسنج امکان دست‌یابی به تخمین‌های بسیار دقیق‌تر از این وجود دارد. از همین رو به نظر می‌رسد آماتورهای امروزی که علاقه‌مند جدی پژوهش در مورد ستارگان متغیر هستند باید ابزارهای نورسنجی در اختیار داشته باشند. برای این کار تلسکوپ واقعا بزرگ ضروری نیست. یک تلسکوپ بازتابی ۶ تا ۱۲ اینچ بیش از آن به صاحب‌اش کار ارائه می‌دهد که بتواند انجام دهد. دست آخر نتایج را سازمان‌هایی مانند بخش ستارگان متغیر انجمن نجوم بریتانیا و «انجمن آمریکایی رصدگران ستارگان متغیر» به هم ربط می‌دهند.

متغیرهایی وجود دارد که در محدوده‌ی رصد با چشم برهنه قرار می‌گیرد؛ مانند گامای ذات الکرسی که یک ستاره با پوسته‌ی ناپایدار است. درخشش این ستاره معمولا کمتر از ۲+ است، اما در اواخر دهه‌ی ۱۹۳۰ به نحوی غیر منتظره‌ و ناگاه، بیش از نیم قدر نورانی‌تر شد. سپس پیش از این که وضعیت عادی بازگردد درخشندگی‌اش تا قدر ۳+ پایین آمد. رصدهای اولیه‌ی انفجار دهه‌ی ۳۰ آماتوری بود. هیج کس نمی‌داند چه وقت دوباره این اتفاق می‌افتد. چندین دوجین متغیر را می‌توان با دوربین دوچشمی دنبال و منحنی نوری [نسبتا] دقیق برای آن‌ها رسم کرد.

ماه نیز تاکنون مورد علاقه‌ی آماتورها ‌بوده است. برای سال‌ها کار آماتوری راه را نشان می‌داد. پیش از آغاز ماموریت‌های فضایی بیشتر حرفه‌ای‌ها فقط به حرکات ماه علاقه داشتند و برای این کار نقشه‌های آماتوری بهترین‌های آن دوره بود. بخت اکتشافات واقعا جالب مانند شکل‌گیری هلال در مناطق رخ‌گرد ماه در لبه‌ی «همیسفر» زمین نیز وجود دارد. وقتی روس‌ها اولین کاوشگر مدارگردشان، «لونیک ۳» را در ۱۹۵۹ به ماه فرستادند عکس‌هایی از سمت دیگر ماه که همواره از ما روی‌گردان است، بدست آوردند. این قسمت هرگز از زمین قابل دیدن نیست. نقشه‌های آماتوری برای انطباق دادن نتایج لونیک ۳ با نواحی قبل دیدن از زمین مورد استفاده قرار گرفت. با وجود این شرایط اکنون تغییر کرده است. ماموریت‌های فضایی ما را قادر کرده که نقشه‌های مشروحی از سراسر ماه بدست آوریم. به همین دلیل نقشه‌برداری آماتوری ارزش خود را از دست داده، اما هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن باقی مانده است. اگر چه دنیای ماه کم و بیش مرده و بی‌حرکت است، اما گه‌گاه فوران‌های مختصر و مبهمی که به نام «پدیده‌ی گذرای ماه» شناخته شده رخ می‌دهد. علت بروز این‌ پدیده‌ها  احتمالا خروج گاز رقیق زیر پوسته است. این فوران‌ها می‌توانند به دفعات اتفاق بیافتند. این پدیده‌ها را تعداد زیادی از رصدگران قابل اعتماد (شامل تعداد کمی از حرفه‌ای‌ها) دیده‌اند. برای همین دشوار است که حقیقت این پدیده‌ها مورد شک قرار گیرد. گواه حقیقت آن‌ها در سال ۱۹۹۹ به توسط دولفوس با استفاده از ابزار بصری و قطبش‌سنجی بدست آمد. آماتورهای جدی آن‌ها را مطالعه می‌کنند و دست‌آوردشان اهمیت زیادی دارد.

[مطالعه‌ی] اختفای ستارگان با ماه هنوز بدرد بخور است و آماتورها در زمان‌گیری آن‌ خبره‌اند. اختفای ستارگان با سیارک‌ها نیز همین‌ طور است. به دلیل این‌که مسیر آن‌ها بسیار محدود است یک اخترشناس آماتور امتیاز بزرگی دارد. او می‌تواند دقیقا در زمان درست یک تلسکوپ مناسب را به جای مناسب ببرد، کاری که یک منجم حرفه‌ای نمی‌تواند انجام دهد.اندازه‌گیری‌های مهم مکان و ابعاد سیارک‌ها از این راه به دست آمده است.

اهمیت کار آماتوری درباره‌ی خورشید نیز افزایش یافته. رهگیری بدون برنامه‌ی لکه‌های خورشیدی جالب است، اما برای یک پژوهش خورشیدی حقیقی مقدار قابل ملاحظه‌ای ابزار پیچیده مورد نیاز است. صافی‌های «اچ-آلفا» امروزه متداول است. تعداد کمی خورطیف‌نگار (اسپکتروهلیوسکوپ) بسیار خوب نیز وجود دارد. یکی از پژوهش‌گران خورشیدی آماتور پیشرو بریتانیایی، فرمانده «هنری هت‌ فیلد»، کل خانه‌ خود را دور خورطیف‌نگارش ساخته است. رصد‌های آماتوری شراره‌ها و پدیده‌های مربوط به آن‌ برای تکمیل رصد‌های حرفه‌ای مهم به کار گرفته می‌شود.

اکنون که به شکلی حیرت‌آور از ماموریت‌های فضایی مختلف تصاویر مشروحی از سیارات داریم، ممکن است فکر کنیم که رصد‌های آماتوری سیارات ارزش‌شان را از دست داده‌اند، اما این دلیل قاطعی نیست. برای مثال، در حال حاضر (سال ۲۰۰۰) زحل را هیچ کاوش‌گری زیر نظر ندارد. لحظه به لحظه آشوب‌های بزرگی در آن‌جا اتفاق می‌افتد و بسیاری از این‌ها اول توسط آماتورها دیده شده؛ برای مثال، لکه‌ی سفید درخشان ۱۹۳۳ توسط آماتوری به نام «دبلیو تی هِی» کشف شد.. […] تازه‌ترین لکه‌ی سفید نیز اول توسط یک آماتور، «ویلبر»، دیده و تنها بعد‌ از آن به وسیله‌ی تلسکوپ فضایی هابل به تصویر کشیده شد.. هر گاه آشوب بعدی روی زحل اتفاق بیافتد، اکتشاف‌اش، یک کشف آماتوری مانند این‌ها خواهد بود. اعلان سریع به این معنی است که ابزار حرفه‌ای در سریع‌ترین زمان ممکن به کار گرفته شود. مشتری دیگر هدف مورد علاقه‌ی آماتورها است، چرا که جزئیات سطح‌اش همیشه تغییر می‌کند. روی سیاره‌ی غول پیکر مشتری هرگز کمبود چیزهای تازه برای دیدن وجود ندارد.

برای بررسی مشتری و شاید زحل، می‌توان از یک تلسکوپ متوسط با موفقیت استفاده کرد. رصد مریخ مشکلات بیشتری دارد؛ چرا که بزرگ‌نمایی زیادی برای این کار ضروری است. وقتی مریخ نزدیک مقابله است، منجم آماتوری با تلسکوپ ۱۲ یا ۱۵ اینچ می‌تواند به رصد پدیده‌ی ابری و رفتار کلاهک‌های قطبی مریخ کمک کند؛ به‌خصوص اگر به ابزار الکترونیک دسترسی داشته باشد.

حتا برای مطالعه‌ی پلوتوی دوردست هم مجال هست. گاهی به طور خیلی اتفاقی پلوتو یک ستاره را می‌پوشاند. وقتی چنین اتفاقی می‌افتد اندازه‌گیری‌های آماتوری بسیار ارزش‌مند می‌شود. محو شدن تدریجی ستاره پیش از پوشیدگی [کامل] اثبات می‌کند که پلوتو جوی گسترده و بسیار رقیق دارد.

در نجوم، مانند دیگر دانش‌ها، همکاری در درجه‌ی اول اهمیت است. رصد کردن هیچ فایده‌ای ندارد مگر این‌که دیگر رصدگران هم درباره‌ی آن بشنوند. نظارت کننده‌ی اصلی بدنه‌ی نجوم در دنیا آی‌ای‌یو است، که واقعا بین‌المللی است و حتا در بدترین مرحله‌ی جنگ سرد هم همین‌طور باقی ماند. تعدادی از اخترشناسان آماتور هم عضو آی‌ای‌یو هستند. این سازمان حتا مقامات آماتور هم داشته است. مجمع عمومی آی‌ای‌یو هر سه سال یک بار در کشورهای مختلف تشکیل می‌شود. مجمع به دنبال مجمع‌های ۱۹۹۷ در هلند و ۱۹۹۴ در آرژانتین، در سال ۲۰۰۰ (۲) در منچستر خواهد بود. در طول دهه‌ی ۱۹۶۰ کوششی برای شکل دادن به سازمان آماتوری مشابه (اتحادیه‌ای بین‌المللی از منجمان آماتور) صورت گرفت. این سازمان اکنون وجود دارد، اما بیهوده است که ادعا شود موفق‌تر از آنی است که امیدش می‌رفت. برای موفقیت در این کار سازمان بهتری مورد نیاز است. در این میان، همه‌ی کشورها انجمن‌های ملی خودشان را دارند. برای مثال «انجمن نجوم بریتانیا» که بیشتر آماتوری است و سوابق رصدی‌ای دارد که فاقد نمونه‌ی مشابه است. بیشتر شهرهای بزرگ دنیا انجمن‌های ملی و بین المللی خودشان را دارند و به اندازه‌ی رضایت بخشی همکاری می‌کنند (همچنین نگاه کنید به انجمن‌های نجوم آماتوری شماره‌ی گذشته).

پس از این همه منصفانه است که گفته شود منجمان آماتور کارهایی را بر عهده می‌گیرند که حرفه‌ای‌ها نمی‌خواهند بکنند، وقت کافی برای انجام‌اش ندارند یا واقعا نمی‌توانند انجام دهند.این نیز حقیقت دارد که کار آماتوری با ارزش شمرده شده و به گرمی مورد استقبال قرار می‌گیرد. منجم آماتور اکنون همان‌قدر اهمیت دارد که در گذشته داشته است.

 

  • به خوبی به یاد می‌آورم یکی از ستاره‌شناسان به‌نام به من تلفن کرد که بگوید یک نواختر یافته است و آن را به انجمن پادشاهی اطلاع داد. در واقع او یک اکتشاف کاملا مستقل از سیاره‌ی زحل ترتیب داده بود!!
  • زمان نوشته شدن مطلب سال پیش از برگزاری مجمع در سال ۲۰۰۰ بوده است.

 

برگردان: آروین صداقت کیش

print

انجمن اخترشناسی شیراز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0
0 item
سبد خرید
Empty Cart